پيرهن خود ز گيا بافتي
خشت زدي روزي از آن يافتي
نظامي گنجوي
ابتدا بايد ديد خشت زن يا به گويش غالب يزدي ها « خشت مال » چه كسي بود . ظاهرا" هركسي مي توانست خشت بزند و غالبا" هم مي زد ؛ امٌا بيشتر اوقات از خشت زنان حرفه اي استفاده مي كردند:
يكي ، خشت زناني كه خاك و آب خشت زني را خود تهيه كرده خشت مي زدند و غالبا" به قيمتي در حدود بيست درصد فزونتر از قيمت تمام شده ي آن در مركز شهر به طالبان مي فروختند ؛ اما چندان خريداري نمي يافتند و تعدادشان در كل خشت زنان يزد به يك دهم نيز نمي رسيد .
ديگري ، خشت زناني كه در محلي كه مي خواست ساختمان سازي شود يا در جوار ساختمان سازي كار مي كردند و به مهارت در خشت زدن مشهور بودند . اينان نيز بيش از ده – پانزده درصد از خشت زنان يزد را تشكيل نمي دادند .
سوٌم كارگر( به گويش 1333 يزد : فعله ) ئي كه به اين كار گمارده مي شد ، زير نظر مستقيم بنٌا كار مي كرد و توسط وي كنترل و راهنمائي مي شد ؛ منتهي اجرت خود را معمولا" برحسب هر هزارخشت تهيه شده دريافت مي كرد .
قالب خشت زني را هم كه به عمق معمولا" 5 سانتيمتر ؟ و طول و عرض هريك 20 يا 23 سانتيمتر ؟ بود همه داشتند و يا به قيمتي بسيار ارزان از چوب تهيه مي كردند .
آنچه كه مهم بود مواد خشت زني بود كه به فرايند آن پيوند مي خورد .
اگر مي خواستند خشت خوبي داشته باشند چهار شرط اصلي داشت :
- خشت زن قوي و با انصاف
خشت زدن ظاهرا" كاري بسيار ساده بود كه از هركسي بر مي آمد ، امٌا نياز به قدرت بدني بالا داشت و انصافي كه در ميزان ماليدن خشت ( ورزدادن در مراحل مختلف ) مي بايست وجود داشته باشد ؛ گل به خوبي انتخاب و ورز داده شود و دست آخر با قدرت زياد در قالب پرس شود . آزمايش اين هردو نيز موقعي بود كه پس از خشك شدن كامل خشت ها بنٌا چند خشت از هربخش خشت هاي هره شده بر مي داشت و آنان را با قدرتي متوشط به هم مي كوبيد كه قاعدتا" نمي بايست مي شكستند ... در يزد كارگراني از چند روستا از جمله از روستاهاي مهريز به خوب خشت زدن شهره بودند .
خاك خوب
- خيس خوردن زياد ، مثلا" تا سه روز ( آنهم با آن آب كمياب و گران در بسياري از محلات يزد )
- نبودن شن درشت ( قلوه سنگ ) در خاك آن كه به نظر بناها از استحكام خشت مي كاست
- افزودن كمي كاه به گل ، اگر چه بازهم برخي معتقد بودند كه كاه گرچه برخلاف قلوه سنگ بر استحكام خشت مي افزايد ؛ اما در مقابل از ميزان عايق بودن خشت در مقابل گرما و سرماي كويري مي كاهد . گاهي به جاي كاه نوعي گياه صحرائي با آن مخلوط مي كردند . افسانه اي هم وجود داشت كه خشت با موي بز محكم تر مي شود ، كه البته نگارنده هيچ خشتي كه در آن موي بز به كار برده باشند را نديده است .
- لگد شدن خاك آغشته به آب ( گل ) در چند روز و هر روز چند مرتبه
- موقع ماليده شدن توسط خشت مال ، گلش به خوبي و قدرت بازو مالش داده شود
- موقع نهادن در قالب با قدرت هرچه بيشتر در آن پرس شود
- هردو روي خشت را با آبمال كردن صاف كنند چنان كه خشت به جاي آنكه يك رو باشد دورو باشد .
- خشت را پس از نيم خشك شدن روي زمين ميبايست عمودي روي زمين قرار داد ( هره كرد ) تا بهتر و زودتر خشك شده باز هم بنا به گويش يزدي « مغز خشك » شود
خانه هاي مشهور يزدي كه از دوره هاي زنديان و قاجاريان ، و برخي از حدود دويست و پنجاه - شصت سال پيش ،هنوز پاي برجا و غالبا" قابل استفاده باقي مانده اند از چنين خشت هائي ساخته شده اند .... حال آنكه ، به تقريب غالب ، بخش هاي ارگ مشهور بم بيش از صد تا صد و پنجاه سال عمر نداشت .