معرفی وبلاگ
پژوهشگر سایت: علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi ، متولد 1324 در محله مصلی عتیق ( خیابان آیت اللهی کنونی ) یزد ، فرزند آقا میرزا جواد آیت اللهی است که به شدٌت به معماری - ساخت بنا و عمران و آبادی علاقه مند بود ؛ و تحت تاثیر پدر از 1345 به مطالعه خانه های قدیمی یزد پرداخت . وی از سال 1356 در فرانسه مطالعات معماری سنٌتی ( مردم شناسی شهرسازی و مسکن ) را ادامه داده ضمنا" در رم و ونیز ایتالیا به تحصیلات غیر رسمی معماری شرقی ، و در بارسلونای اسپانیا به تحصیلات غیررسمی شهرسازی تاریخی اسلامی ، و در پرووانس به تحصیلات عمران شهری در سطوح کارشناسی ازشد و دکتری پرداخت ؛ آنگاه مقالات و رسالاتی متعدد در معماری و شهرسازی ایرانی - اسلامی در دانشگاه پرووانس فرانسه ارائه داد و از سال 1363 در همین زمینه در ایران به مطالعات خود از جمله از 1374 به عنوان پژوهشگر آمایش سرزمین و از 1381 تا 1392 به عنوان مسؤول مطالعات و تحقیقات عمران شهری در سازمان مدیریت و برنامه ریزی ادامه داده است ؛ که گاه به صورت مقاله طی سخنرانی هائی متعدد در مجامع علمی - تخصصی معتبر تهران ارائه شده اند ...
دسته
عليرضا آيت اللهي ( ادبي )
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 60399
تعداد نوشته ها : 37
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
محمد علي گل کار

در پنجم يا در واقع درهاي پنجم : درهاي اتاقها

معضل ترين تدابير دفاعي در خانه هاي هفت در و پيكر يزد مربوط به در هاي اتاق ها مي شد كه در حوالي سال 1345 كهنسالان حدس مي زدند مه اتاقهاي زمان قديم بيش از يك در ورودي و آنهم از روي حياط خانه نداشته اند ؛ و شخصا" آنچه را مي گفتند ، يا تقريبا" مشابه آن را در خانه هائي در هنزاء و تزرجان كه محل روضه خواني يا سكونت خانواده هاي دوستانم بوده است و نيز خانه اي در شهر تفت مشاهده كرده ام .

امٌا گويا از حدود دويست سال قبل هرچه بر ميزان امنيٌت و امكانات رفاهي افزوده شده است به تعداد درهاي اتاقها نيز افزوده اند ؛ چنانكه اتاق هائي بنام هفت دري ( شخصا" نديده ام ) با دو در جانبي كه مجموعا" نه در مي شده است، پنج دري ، سه دري ، دو دري و يك دري وجود داشته اند و با اينهمه اينگونه اتاق ها ، بر خلاف آنچه كه گفته مي شود ، و برخي اصرار بر اثبات آن دارند ، چندان به دوره سلطنت صفويان و قبل از آن بر نمي گردند .

در زمان كودكي من ، و بين سالهاي 1330 و 1340 ، هنوز هم اتاق هائي با در ارسي ( اُرُصدي ؟ ) و يك در ورودي از راهرو وجود داشتند كه در ارسي اگر اشتباه نكنم گاهي خود به صورت دولايه بوده، و در ورودي اتاق ها هم در مواردي معدود كه از قديم مانده بود به صورت درهائي تقريبا" به طور كامل ساده ، با اندكي تزئين ، بدون شيشه ، امٌا قطور و پاشنه اي بود .

گفته مي شد در ابتداي دوره اي كه درهاي تقريبا" سراسر شيشه دار متداول شده بوده است ، طرف حباط خانه به در ارسي و طرف داخل اتاق به درهاي جديد شيشه اي اختصاص داشته است كه شخصا" موردي مشاهده نكردم ؛ اما در باره ي ساير مشخصات مربوط به درها :

- در هاي اتاق ها به ارتفاع تقريبا" يك متري سطح حياط قرار داشتند از جمله شايد به اين منظور كه كار حمله دشمن از حياط به داخل اتاق از اين طريق را دشوارتر سازند .

در بعضي از اتاق ها جائي براي يك يا تعدادي در تعبيه شده بود امٌا به جاي در از تيغه خشتي اسفاده كرده بودند كه علاوه بر دلايل دفاعي و جلوگيري از سرما و گرما آن را به توان صاحبخانه موقع ساخت بنا نيز نسبت مي دادند كه موقتا" تا يافتن توان مالي و خريد درهاي لازم آن ها را تيغه نموده است .

استاد محمٌد بنٌا ، معمار بزرگ يزد ، مي گفت گاه مخارج تهيٌه در هاي خانه هاي اعياني از مخارج ساخت بخش اساسي با به اصطلاح يزدي ها « سفت كاري » ، و حتي گچكاري شده ،  بيشتر مي شد ه است ؛ خصوصا" كه در ها مي بايست از چوب ضخيم و خوب بوده باشند و چوب درخت توت كه به نصف قيمت مثلا" چوب چنار خريده مي شده است استحكام لازم ( از جمله در مقابل موريانه يا به گويش يزدي تَرده ) را نداشته است .

چوب وارداتي به يزد در حوالي سال 1340 ، كه « چوب جنگلي » ناميده مي شد سبب افزايش تعداد درها و به خصوص درهاي مغازه اي اتاق ها در شهر يزد شد


درِ چهارم ( درِ ميان در )

به دري مي گفتند كه بين دو قسمت اصلي خانه ، يعني از يك طرف « بيروني » و از طرف ديگر « اندروني » قرار مي گرفت . بيروني غالبا" داراي دو وظيفه اصلي بود :

1 - محل پذيرائي از ميهمانان .

2 - غالبا" محل ٌ دوم و گاه همان محل نخست فعاليت هاي روزانه صاحبخانه ، به ويژه تجار ، صنعتگران ، و بيش از همه روحانيون بزرگ نيزبود .

 در صورت اخير برحسب ميزان فعاليت صاحبخانه به محلي شلوغ تبديل مي شد و وجود « درِ ميان در » بيش از پيش لازم مي گشت . بنابر اين در ِ ميان در  طي روز تقريبا" نقش ورودي اصلي به محل سكونت خانوار يا خانواده را مي يافت .

گفته مي شد كه اين در را در قديم و تا پايان جريان مشروطيت بسيار مستحكم و نظير در اصلي خانه گاه به قطر حدود هفت سانتيمتر از چوب گردو يا چنار و با كلون ، چفت و پشت بند مي ساخته اند . چرا كه مهاجمان عشايري در حمله به شهر  قبل از هرچيز جاسوسي براي شناسائي محل هاي غنيمت دارتر مي فرستاده اند  و پيش از هرجاي ديگري به سراغ چنين خانه هائي مجلل از ثروتمندان مي رفته اند و براي مردان ثروتمند نيز چون ساير مردم يزد ناموسشان ارزشي بسيار والاتر از تمام دارائي آنان و گاه حتي فراتر از جانشان داشته است . امٌا در زمان بازديد اين پژوهشگر از اين خانه ها بين سالهاي 1352 و 1358 تقريبا" همه ي اينگونه در ها به صورتي ظريف ، مثلا"  به قطر سه تا چهار سانتيمتر ؛ و البته بدون شيشه و با چفت و بستي نسبتا" محكم به شكل قاب و تخته مشاهده مي شدند .

گرچه شباهت هائي بين اين درها در خانه هاي مختلف وجود داشت امٌا بر خلاف امروز كه درها به صورتي به اصطلاح استاندارد و يك شكل ساخته مي شوند تقريبا" هريك به سليقه سفارش دهنده و نجٌار خود شكلي كم و بيش متفاوت از ديگران يافته بودند


ثروتمند ترين مردم شهر يزد ، به ويژه بازرگانان بزرگ اين شهر ، كه در دوران حكومت قاجاريان بيشتر در ناحيه اي جديد ، در جنوب حصار قديمي شهر ، يعني در محدوده ي  لب خندق در شمال - سهل ابن علي در شرق - گودال عبٌاس در جنوب و گودال مصلٌي در غرب ، زندگي مي كرده اند ، به خصوص با توجٌه بي بيرون بودن از حصار ، در استحكام دفاعي خانه هايشان مي كوشيده اند كه نتيجه ي آن از جمله وجود هفت در و هفت پيكر ( كنايه از ديوار قطور ) مستحكم در برابر سارقان و مهاجمان احتمالي بوده است :

در اوٌل ( درِ دربند )

دري بوده است كه بخشي از خانه هاي يك محلٌه را در يك يا به ندرت چند بن بست (1) مسقٌف كه به اين معابر مسقٌف گاه ساباط هم مي گفته اند ، قرار مي داده است كه هرشب ، و در روزهاي پرمخاطره به روي غير از اهالي دربند بسته مي شده است .

نقل كرده اند كه اين درها در حدور بيست - سي سانتيمتري ( يك وجبي ) سطح زمين مستقر مي شده به منظور جلوگيري از ورود سواران دشمن ارتفاعي بيش از مثلا" يك متر و نيم نداشته اند

در دوٌم ( درِ خانه ، درِ مدخل )

در ورودي خانه درِ مدخل بوده است كه همچنان نمونه هائي از آن در شهر يزد باقي است . منتهي بايد توجٌه داشت كه به منظور استحكام ، اكثرا" اطراف ( درگاه ) آن را با آجر و گچ مي ساخته اند . پاشنه ها و محل چرخش پاشنه ها را آهن مي گرفته اند . 

قطر در ، گاه تا هفت سانتيمتر مي رسيده است كه از چوب توت ، ترجيحا" از چوب چنار ، و ثروتمندان بزرگ از چوب گردو ، در دولنگه مي ساخته اند . در حدود يك چهارم بالاي پشت در چوبي نسبتا" قطور به نام بائو و براي استحكام هرچه بيشتر در ، ترجيحا" با گل ميخ نصب مي كرده اند و معادل آن نيز در حوالي يك چهارم مانده به لبه ي پائيني . كلون كه قطور و از چوب بوده است گاه به قفلي آهني نيز مجهز بوده است . 

يك پشت بند ( چفت ) آهني در بالاي كلون ( تجه ) و ديگري كه غالبا" به صورت زنجيره بوده است در پائين كلون ، روي بائوي پائيني ، نصب مي كرده اند .

در بخش بالاي در در داخل خانه تخته اي به عنوان « سردر » مينهاده اند تا بالاي آن يك جلد كلام الله مجيد قرار دهند . گاهي در آن حوالي يك اسفندي نيز آويزان مي كرده اند .

درسوٌم (درِ كرياس )

 در بين هشتي ، كرياس يا دالان به سوي بيروني بوده است كه باز دري محكم بوده است تا اينكه از حدود هشتاد سال قبل با توجٌه به ايجاد امنيٌت بيشتر ، اوٌلا" نسبت خانه هائي كه درِ بيروني شان مستقيما" به هشتي ، كرياس يا دالان باز مي شده است بيشتر شده است ؛ ثانيا" در بيروني و در اندروني صورت ظريف تر ، تخته قاب و... پيدا كرده است


بخشي از كنجكاوي و زيباپرستي پژوهشگر حاضر در زمان كودكي و نوجواني به معماري خشت خام يا به اصطلاح مردم يزد « خشت و گل » شهر محل سكونت آن زمانم ، يعني همان شهر يزد مربوط مي شود كه پدرم ، ميرزا جواد آيت اللهي ، آن زمان پنجاه - شصت ساله و به قول خودش قبراق تر و سرحال تر و پرحوصله تر از هميشه ، در اميدواري روز افزون به آينده ي من ، سعي مي كرد به تمام سوالاتم به بهترين وجه و گاه به صورتي عملي و ملموس پاسخ گويد . به خصوص در امور مذهبي - حقوقي - كشاورزي و معماري كه بيش از ساير فعاليت ها به آنها علاقه داشت و هرگاه چيزي را خود نمي دانست با تحقيقاتي شخصي به آن مي رسيد و به من پاسخ مي داد ؛ و اين باز گاه به عيني ترين و ملموس ترين وجه .

از جمله يك روز به كوچه تبريزيان رفتيم تا يكي از دربندها را كه در غرب آن كوچه و در سمت جنوبي آن بود به من نشان دهد و بعدا" سه - چهار دربند ديگر را هم خودم ديدم .

دربند

 به گمانم تقريبا" تمام دربند هاي قابل توجه يزد خارج از حصار قديمي آن و به خصوص در بخش اعيان نشين يزد در دوره قاجاريان ، ناحيه كوچه هاشم خان ، قرار داشته اند .

چون ما از احفاد ملٌا اسماعيل عقدائي ، حاج عزيز چيت ساز و حاج محمد ابراهيم شريف هستيم محل سكونتمان در غرب مسجد ملٌا اسماعيل و فعاليت هاي پدرم بيشتر در محله هاي اطراف اين مسجد و از جمله ضلع شرقي آن ، همان شرق و غرب كوچه هاشمخان ، بود كه خارج از حصار قديمي شهر قرار گرفته است ؛ و بيشتر ساخته هاي آن از دوران قاجاريان بود با معماري ها و از جمله خانه هائي بسيار ممتاز ؛ به خصوص در همان حوالي محل اتصال كوچه هاي تبريزيان و هاشمخان .

خانه هاي هفت در و پيكر

روزي دائي پدرم ، آقا سيد مهدي ، از « خانه هاي هفت در و پيكر يزد » قديم ذكري به ميان آورد كه كنجكاوي مرا در حدود دو دهه به دنبال داشت ؛ و نتيجه اش هم شناخت هفت دري بود كه ميبايست طي شود تا به پستوي خانه برسند ؛ و البته اين هفت در كه نام مي برم بيش از هرچيز جنبه اي دفاعي در برابر سارقين و عشاير غارتگر كه گاه بگاه به شهر حمله مي كردند ، و... داشتند :

1 - دربند  2 - درِ خانه ( درِ سر )    3 - درِ هشتي يا در كلياس  4 - در ميان در ( بين اندروني و بيروني )   5 - در پيشتو   6 - در ميان تو    7 - در پستو 

البته اينهمه طول و تفصيل مربوط به خانه هاي ثروتمندان ، به خصوص تجٌار صاحب متاع مي شد و خانه هاي سايرين هرچه از ميزان ثروتشان كاسته مي شد تعداد در و ديوار ( پيكر ) كمتري داشت


معماري دفاعي مسكن و شهرسازي وتوجه به عامل امنيٌت (1)


حانه هاي هفت در و پيكر يزد (1)


« در دوران حكومت قاجاريان نا امني » حاصلِ جريان مشروطيت و هجوم هاي گاه بگاه عشاير فارس به روستاها ، محله هاي خارج از باروي يزد و گاه تهديد شهر درون بارو سبب شده بود كه مردم از ييلاق هاي پشتكوه و نزديك به ابرقو و فارس به تدريج عقب نشيني كنند و ميانكوه رونقي روز افزون بگيرد ؛ به ويژه كه مردم ميانكوه مسلمان تر ، به يزد و يزدي نزديكتر ، و... بودند . 

در داخل شهر هم خانه ها گرچه از قديم به صورتي قلعه مانند بودند امٌا بيش از پيش به استحكامات دفاعي خود پرداختند و اين امر در مورد خانه هاي جنوب حصار ، بين محله هاي ميدان شاه و اميرچقماق ، كه مي گويند از زمان نادر هم اعيان نشين شده بوده اند ، بيشتر صدق مي كرد . در اين بخش از شهر :

- دربندهائي مثلا" در كوچه تبريزيان وجود دارد تا اصولا" دزد و مهاجم نتواند وارد يك كوچه بشود .

- مي گويند كه از چند خانه و ازجمله خانه صدرالممالك گريزگاهي زيرزميني تا بيرون شهر ( درمريم آباد ) وجود داشته است .

- خانه هائي كه حلقه اي چاه از يك قنات داخل خود داشتند گرچه اندكي در معرض دستبرد دزدان محلي از اين راه بودند ؛ امٌا مجموعا" داراي گريزگاه ، گرچه بسيار سخت ، ساكنان از چاه و مسير قنات به سوي روستاي مظهر قنات محسوب مي شدند .

- ديوار اطراف خانه ها بسيار بلند بود تا مهاجمان و سارقان نتوانند به آساني وارد آن شوند . به اضافه كه لبه ديوارهاي مشرف به كوچه را با بوته هاي خار تجهيز مي كردند يا شيشه آجين ميشد

- خانه ها فاقد پنجره به كوچه بودند .

- در ورودي خانه ها را كوتاه مي گرفته اند تا مهاجم نتواند سوار بر اسب وارد شود.

- قطر بسيار ي از درهاي قديمي تا پنج - شش سانتيمتر و پاشنه ي آنان تا ده سانتيمتر بود.

- از هشتي كه ورودي اصلي به خانه محسوب مي شد ،  گاه از همانجا مهاجمان درورودي به بيروني و اندروني را گم مي كردند .


دوشنبه 1393/5/6
X